Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «فلسفه تاریخ مسیحی» با حضور محمدحسین طاهری آکردی عضو هیأت علمی و دانشیار گروه ادیان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قم، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.

وی در ابتدا، با بیان اینکه فلسفه تاریخ ادیان ابراهیمی از یک منظر در برابر فلسفه تاریخ جریان اومانیسم قرار دارد، اظهار داشت: بحث ادیان بحث بسیار مهمی است، از یک بعد دین مسیحیت در کنار اسلام است و از یک زاویه در مقابل آن قرار دارد به این معنا که اصولی در مسیحیت وجود دارد که اسلام نمی‌پذیرد و در مقابل نیز اصولی در اسلام وجود دارد که مورد پذیرش مسیحیت نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در بحث فلسفه؛ تاریخ اسلام، مسیحیت و یهودیت همراه هم هستند.

طاهری ادامه داد: در جهان در طول تاریخ دو دیدگاه کلی وجود داشته است؛ دیدگاه اللهیسم و دیدگاه انسانیسم. نگاه اول جریانی که خدا را قبول دارد و به مبدا و معاد معتقد است، این تفکر خدامحور است و سه اصل توحید، نبوت و معاد را شامل می‌شود، در این دیدگاه رابطه فرد با فرد، فرد با جامعه، فرد با حکومت و خانواده را خداوند از طریق وحی تعیین می‌کند. انبیا بزرگان این جریان هستند. در کنار جریان خدامحور جریان دیگری به نام جریان انسان محور وجود دارد که انسان را اصل می‌داند و اساساً قائل به مبدا و معاد نیست. در رأس این جریان نمرود و فرعون قرار دارند که می‌گفتند ما خدا هستیم. این جریان در قرن هفده به بعد نمود بیشتری پیدا می‌کند. جریان انسان محور معتقد است همه چیز در همین دنیا است و بر این اساس اصول آن شامل جدایی دین از سیاست، اباحه‌گرایی، لذت‌گرایی و امثال آن است. با توجه به این مقدمه اگر فلسفه تاریخ را از منظر اومانیسم مورد بررسی قرار بدهیم این جریان قائل به پایان تاریخ نیستند و پایان را نابودی می‌دانند اما از منظر ادیان توحیدی به خصوص ادیان ابراهیمی پایان تاریخ را نابودی نمی‌دانند بلکه برای آن روشنایی و پایان خوشی را قائل هستند.

این پژوهشگر پیرامون مبنای دیانت در مسیحیت ابراز کرد: مبنای دیانت بعد از حضرت نوح (ع) تا حضرت ابراهیم (ع) ادامه پیدا می‌کند و شریعت در دوران حضرت موسی (ع) کامل می‌شود. یهودی‌ها به سه موعود معتقد بودند؛ موعود اول حضرت موسی (ع)، موعود دوم کوروش هخامنش و موعود سوم ماشیه است که روزی خواهد آمد. وقتی حضرت عیسی (ع) ظهور کرد برخی معتقد شدند عیسی بن مریم (ع) همان ماشیه یهودی‌ها است، به یهودیانی که چنین اعتقادی داشتند مسیحی می‌گویند بنابراین مسیحیت از دل یهودیت بیرون آمده است. در سه قرن اول کتاب مقدس مسیحی‌ها هم همان تورات و روز مقدسشان شنبه بوده است.

ایشان افزود: یهودی‌هایی که عیسی بن مریم را ماشیه می‌دانستند به مسیحی معروف شدند به همین دلیل اساساً مسیحیت یک دین سیاسی است، شریعت آنها همان شریعت موسوی است، در تورات هم آمده است که حضرت عیسی (ع) فرمود من نیامدم تا تورات را باطل کنم بلکه آمده‌ام تا آن را کامل کنم. به همین خاطر اگر کسی بخواهد مسیحیت را بشناسد حتماً باید آداب و شریعت یهودیت را بشناسد. مسیحیت در قرن چهارم رسمی می‌شود، قرن یازدهم ارتدوکس‌ها از کاتولیک‌ها جدا می‌شوند و از قرن پانزدهم و شانزدهم بحث پروتستان مطرح می‌شود که کتاب محور هستند و فرقه‌های مختلفی دارند. امروز در دنیا تقریباً یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون کاتولیک، حدود ۴۰۰ میلیون ارتدوکس و ۴۰۰ -۵۰۰ میلیون پروتستان هستند.

این محقق با اشاره به کتب و آموزه‌های دینی و رابطه آن با تاریخ مسیحیت عنوان کرد: اساساً در گذشته دور نوشتن تنها در دست علمای یهود بوده به همین دلیل آنچه که از تاریخ قدیم به دست ما رسیده است تنها چیزی است که از تورات به دست می‌آید. عهد قدیم کتاب یهودی‌ها است و عهد جدید همان چیزی است که مسیحی‌ها به آن اضافه کردند. یهودی‌ها تنها قسمت اول که عهد قدیم است را قبول دارند و به آن تنخ می‌گویند، تنخ ترکیب سه کلمه پنج صفر موسی، انبیا و مکتوبات حکماً است. رساله‌هایی که مسیحی‌ها نوشته بودند و کلامی که از حضرت عیسی (ع) توسط یوحنا، پطروس، یعقوب و دیگران به جا مانده بود تحت عنوان انجیل به معنای بشارت مطرح می‌شد. در مسیحیت بیش از ۱۰۴ انجیل وجود داشت، در شورای سال ۳۹۸ از بین همه اناجیل و رساله‌ها و نامه‌هایی که حواریون می‌نوشتند، برخی را برگزیدند در این شورا ۲۷ کتاب نهایی شد که چهارتای آن انجیل است. این کتاب‌ها به مرو رد اعتبار پیدا کرد و به مبنای فکری و عملی مسیحیت تبدیل شد و تاریخ مسیحیت بر اساس آن شکل گرفت.

بسیاری از مطالبی که به نوستراداموس نسبت می‌دهند حقیقت ندارد

طاهری ادامه داد: از افرادی که بیشترین نقش را در تاریخ مسیحیت دارند می‌توان به پطروس و پولوس در قرن اول، ژوسپین، ایدنوتوس و ترتولیان در قرن دوم و سوم، آگوستین در قرن پنجم اشاره کرد. قرن پنجم و ششم به عصر تاریکی معروف است و اروپا در ظلمات فرو می‌رود، قرن یازدهم ارتدوکس‌ها جدا می‌شوند و قرن دوازدهم آکوئیناس متولد می‌شود که تحت تأثیر بوعلی بوده است. نکته کلیدی در این تفکر در طول تاریخ این است که دو جریان خدامحور و انسان محور در مسیحیت پا به پای هم پیش آمده و همواره جریان خدامحور زمین خورده است. ویل دورانت جمله جالبی در این زمینه دارد و می‌گوید: مسیحیت بت‌پرستی را از بین نبرد بلکه بت‌پرستی را با مسیحیت ادغام کرد.

این پژوهشگر یادآور شد: مسیحی‌ها معتقدند تاریخ همراه انسان‌ها در حال شدن است، مسیحیت در حال شدن است به همین دلیل ما نمی‌توانیم به آنها نقد کنیم که شما در قرون اولیه شریعت محور بودید بعد شریعت را کنار گذاشتید چرا که آنها می‌گویند این نقد ما نیست بلکه این کمال ما است ما در حال به روز شدن و کامل شدن هستیم، این اصلی‌ترین نگاه تا زمانی است که مسیح بازگردد و ما را نجات دهد و ملکوت الهی را برپا کند. غایت و سرانجام تاریخ در ادیان ابراهیمی تقریباً مشترک است؛ یهودی‌ها معتقدند ماشیه ظهور می‌کند و در فلسطین دولت یهودی تشکیل می‌دهد، ما در اسلام معتقدیم امام زمان (عج) ظهور می‌کند و دولت کریمه را برپا می‌سازد اما در مسیحیت کمی متفاوت است مسلمانها معتقدند دولت کریمه جزئی از پایان تاریخ است اما مسیحی‌ها معتقدند پایان تاریخ می‌رسد دنیا تمام می‌شود و در هزاره جدید ملکوت الهی شکل می‌گیرد. به همین دلیل جهان برای آنها حرکت به سمت یک حکومت ملکوت الهی است حکومتی که آن را باید حضرت عیسی (ع) و فرماندهانش مدیریت کنند، فرماندهان حضرت عیسی (ع) هم کسانی هستند که پیش از آمدن حضرت عیسی (ع) منتظر او بودند و دنیا را برای ظهورش آماده کردند.

این نویسنده پیرامون اعتقاد واقعی صهیونیسم مسیحی اظهار داشت: صهیونیسم مسیحی وقتی از قرن هفدهم از فرانسه به انگلستان و بعد به آمریکا مهاجرت کردند و در زمان حکومت اولیور در لندن واقعاً دیندار و معتقد بودند اما به مرور و شاید از اواسط قرن بیستم به این طرف وقتی به جریان قدرت و ثروت متصل شدند تفاسیر جدیدی در صهیونیسم مسیحی شکل گرفت و اعتقاد حقیقی آنها خدشه‌دار شد. کتابی که در اواسط قرن نوزدهم نوشته کاملاً نگاهی دیندارانه دارد اما آنچه امروز واقع می‌شود کاملاً قدرت طلبانه است. امروز بسیاری از مطالبی که به نوستراداموس نسبت می‌دهند حقیقت ندارد بلکه هر کاری که می‌خواهند انجام دهند را به اسم نوستراداموس منتشر می‌کنند بعد انجامش می‌دهند.

این محقق در پاسخ به این سوال که آیا در زمان حضرت عیسی (ع) بشارتی به پیامبر بعدی وجود نداشت که مسیحیان دچار انحراف نشوند، مطرح کرد: مسیحیت سه قرن اول با مسیحیت قرن چهارم به بعد کاملاً متفاوت است. در مسیحیت سه قرن اول حواریون مبدا هستند، هنوز شریعت یهودیت دارند، نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند، شنبه روز مقدسشان است و دقیقاً یهودی هستند با این تفاوت که حضرت عیسی (ع) را ماشیه می‌دانند اما از قرن چهارم به بعد تفکر پولوس غالب شد و شریعت کنار رفت یکشنبه به روز مقدس تبدیل شد. در کتاب مسیحی بشارت به پیامبر وجود داشته امروز هم وجود دارد در صفر تسنیه در باب هجده خداوند از طریق حضرت موسی (ع) به بنی اسرائیل می‌گوید از میان برادران شما نبی‌ای مانند موسی ارسال می‌کنم که معجزه خودم را در دهان او قرار دادم و هر کس با او مخالفت کند من با او برخورد می‌کنم.

وی افزود: اینکه در این فراز خداوند می‌گوید از میان برادران شما نشان می‌دهد که پیامبر بعدی از میان بنی اسرائیل نیست و از بنی اسماعیل است و اینکه می‌گوید مانند موسی یعنی پیامبر بعد مانند موسی یتیم بوده بزرگ می‌شود حکومت تشکیل می‌دهد و صاحب وحی و نبوت است، اینکه خداوند می‌فرماید معجزه خود را در دهان او قرار دادم اشاره به قرآن است که معجزه نبی اکرم (ص) است. حال سوال از مسیحی‌ها این است که جز پیامبر اکرم (ص) چه کسی این خصوصیات را داشته است. بشارت به آمدن پیامبر آخر الزمان در بسیاری دیگر از بخش‌های کتاب مقدس مسیحی‌ها آمده است.

طاهری در پایان خاطرنشان کرد: از دو منظر می‌توان به فلسفه تاریخ ادیان ابراهیمی نگاه کرد؛ از یک منظر در برابر جریان اومانیسم که بنگریم همه ادیان ابراهیمی در کنار هم و در یک مسیر هستند اما از منظر درون دینی که نگاه کنیم ما حرف برای زدن داریم و معتقدیم اصل و اندیشه غایت گرایانه در یهودیت و مسیحیت درست است و اشتباه آنها در تطبیق مصادیق است.

کد خبر 5601441 فاطمه علی آبادی

منبع: مهر

کلیدواژه: فرانسه حضرت موسی ع لندن تورات حضرت ابراهیم ع مسیحیت کانون اندیشه جوان صهیونیسم قرآن حضرت موسی ع ایالات متحده امریکا انگلستان اروپا انجیل بنی اسرائیل نوستراداموس صهیونیسم مسیحی قرآن کتاب قرآن کریم صحیفه سجادیه انقلاب اسلامی ایران ایران امام حسن مجتبی ع ماه مبارك رمضان مقام معظم رهبری استرالیا امام زمان حضرت مهدی عج نهج البلاغه قران ادیان ابراهیمی صهیونیسم مسیحی همین دلیل فلسفه تاریخ پایان تاریخ تاریخ مسیحی حضرت عیسی یهودی ها مسیحی ها قرن اول

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۲۱۸۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت تاریخ از کارنامه روحانیت

حضرت امام‌خمینی (ره) با توجه به شرایط سیاسی ــ اجتماعی ایران، از همان اولین روز‌های حضورشان در حوزه علمیه قم و خصوصا پس از پاسخ‌نگرفتن اعلامیه معروف‌شان درسال۱۳۲۳ که برای برانگیختن مردم مسلمان علیه رژیم شاه صادر شده بود، به این نتیجه رسیدند که پرورش و تربیت طلاب، روحانیون و مدرسین آگاه و مبارز برای این حوزه می‌تواند بستر مناسب رشد اسلام و شناساندن صحیح آن به توده‌های مردم باشد؛ مردمی که پس از شناخت اسلام آن‌گونه که هست، قطعا به رهبری روحانیت مبارز، علیه رژیم ستم‌شاهی و اربابان غربی‌اش قیام خواهند کرد و پایه‌های ظلم و جور را برخواهند انداخت.

به همین علت همان‌طور که در سند ساواک هم آمده بود، امام در حوزه به تدریس فلسفه و فقه و اصول و اخلاق و تالیف مشغول گردیدند و از محضر ایشان روحانیون بسیاری برخوردار شده و درس گرفتند، روحانیون و طلابی که هریک بعد‌ها از مبارزین و انقلابیون فعال در پیشبرد نهضت و انقلاب اسلامی بودند. امام از سال‌ها قبل درس اخلاق را به منزله مدرسه‌ای برای آماده‌ساختن طلاب جوان جهت مبارزه پیگیر و خستگی‌ناپذیر شروع کرده بودند و از این راه به سایر طبقات و اقشار اجتماعی نیز آگاهی سیاسی می‌بخشیدند.

درواقع دیدگاه‌های سیاسی خود را در این درس‌ها مطرح می‌کردند. بسیاری از روحانیون مبارز ازهمین کلاس اخلاق حضرت امام، درس مبارزه و انقلاب را آموختند و بعد از آن وارد عرصه نهضت شدند. در شرایطی که اهم فعالیت حضرت امام‌خمینی (ره) درسال‌های مابین۱۳۰۰هجری شمسی که به حوزه علمیه قم آمدند وتحصیل خود راپی گرفتندتا۱۳۴۰ که به‌طورعلنی وارد مبارزات سیاسی شدند، پیرامون فراگیری و تدریس علوم مختلف اسلامی و فقهی و تربیت و پرورش شاگردان و روحانیون وطلاب مبارز می‌گذشت؛ یعنی مبارزه ریشه‌ای و مبتنی بر پایه‌های محکم ایدئولوژیک، آگاهی‌های تاریخی ــ اجتماعی و سیاسی، اما در همان دوران هم از موضعگیری‌های سیاسی در موارد تعیین‌کننده غافل نبودند.

در طول نهضت ملی شدن صنعت نفت، امام بیشتر به پیگیری مسائل حوزه و کار تدریس و تالیف و مشاوره با آیت‌ا... بروجردی و تقویت دستگاه مرجعیت مشغول بودند. ایشان در اندیشه اصلاح حوزه بودند، اگرچه در کنار آن سال‌های پرحادثه‌ای می‌گذشت؛ جنجال قرارداد کنسرسیوم، درگیری‌های حزب توده، ترور‌ها و اختلافات جناح‌های ملی و مذهبی نهضت و... ولی به‌دلیل عدم همراهی آیت‌ا... بروجردی با آیت‌ا... کاشانی، حوزه علمیه قم و روحانیونش تقریبا از این جریانات به دور بود.

امام خمینی (ره) و ولایت 
حضرت امام‌خمینی (ره) با توجه به تجارب تاریخی اسلام خصوصا در تاریخ معاصر و مبارزات موثر علما و روحانیونی همچون مرجع تقلید میرزای شیرازی در نهضت تنباکو و ملا محمدکاظم آخوند خراسانی و آیات دیگر در نهضت عدالت‌خانه و انقلاب مشروطیت، همچون سیدجمال‌الدین اسدآبادی دریافته بودند مبارزات مردم مسلمان ایران علیه استبداد و استعمار تنها در زمانی به نتیجه خواهد رسید که از بنیانی دینی برخوردار بوده و با رهبری و هدایت روحانیت و به‌خصوص مرجعیت اسلام انجام پذیرد. طبعا آن روحانیتی که بتواند مردم مسلمان را هدایت کرده و درعین‌حال از تفکر عمیق دینی و پشتوانه علمی اسلامی نیز برخوردار باشد، بایستی در حوزه‌های علمیه تربیت می‌شد و از دریای علم و معرفت اسلامی سیراب می‌گردید. 

پس نخستین شرط تربیت چنین روحانیتی، رشد و بقای حوزه علمیه قم در مقابل سیل بنیان‌کن تهاجم فرهنگی استعمارگران و فشار و زور رژیم پهلوی بود که از زمان تاسیس، بنا به اساس طرح صهیونیستی بنیادگذاری‌اش، انهدام حوزه‌های دینی را در دستورکار خویش قرار داده بود. در شرایطی که برنامه‌های ضداسلامی و سرکوب و اختناق رضاخانی، حوزه علمیه قم را به نهایت ضعف رسانده و در آستانه اضمحلال قرار داده بود، امام ضرورت حضور مرجعی جامع‌الشرایط را برای مرجعیت عامه و ریاست حوزه علمیه قم احساس می‌کردند.

ضرورتی که پس از درگذشت آیت‌ا... العظمی حاج‌شیخ‌عبدالکریم حائری‌یزدی، تقریبا بدون پاسخ مانده بود و حضور مراجع ثلاث یعنی آیت‌ا... سیدمحمد حجت و آیت‌ا... سیدصدرالدین صدر و آیت‌ا... سیدمحمدتقی خوانساری نتوانسته بود وحدت حوزه را دربرابر هجوم بی‌امان دشمنان دین و کشور حفظ نماید. امام بحق می‌دانستند که با حوزه‌ای متزلزل، آسیب‌پذیر و ضعیف نمی‌توان با توطئه‌های اسلام‌زدایی استعمار و رژیم شاه مقابله نمود و فقیه جامع‌الشرایط، باشهامت و آگاهی را می‌طلبد تا با تبدیل آن حوزه علمیه آشفته به پایگاهی استوار برای پرورش اندیشمندانی وارسته و اسلام‌شناسانی فرهیخته و پاکباز، کانون گرم نهضت اسلامی را جهت رویارویی با خطر‌هایی که اسلام و استقلال کشور را تهدید می‌کند، برپا سازد.

از همین رو بود که حضرت امام (ره) درسال۱۳۲۳ به‌عنوان یکی از شخصیت‌های مطرح حوزه علمیه قم، برای یکپارچه کردن حوزه تحت‌زعامت مرجعی واحد، در دعوت آیت‌ا... بروجردی به قم نقش اصلی را ایفا کردند و پس از درگذشت آیت‌ا... سیدابوالحسن اصفهانی (مرجع تقلید شیعیان در کاظمین) در۱۳آبان۱۳۲۵ و حاج‌آقا حسین قمی‌طباطبایی (سرپرست حوزه علمیه نجف) در ۱۷ بهمن همان سال، بیشترین تلاش را جهت مرجعیت عامه آیت‌ا... بروجردی به عمل آوردند. سابقه مبارزاتی آیت‌ا... بروجردی علیه رضاخان و حرکتش از بروجرد به‌منظور سرنگونی حکومت ضداسلامی رضاخان از نگاه امام پنهان نبود و این‌که خود مرحوم بروجردی به مناسبتی اظهار کرده بود: «من هرگز در قبال خلافکاری‌ها و قانون‌شکنی‌های دستگاه حاکمه ساکت نمی‌نشینم.» 

وهمین موضوع به زندان افتادن ایشان منجر شد، مد نظر امام قرار داشت. ازهمین رو حضرت امام (ره) اطمینان داشتند حضور آیت‌ا... بروجردی در صدر حوزه علمیه قم می‌تواند وحدت و یکپارچگی لازم را در حوزه علمیه قم پدید آورده، قوام و استحکام لازم را به آن ببخشد و در برابر هجمه شاه و اعوان و انصارش بیمه‌اش سازد. امام‌خمینی (ره) در تمام دوران زعامت آیت‌ا... بروجردی بر حوزه علمیه قم، کوشش فراوانی به خرج دادند که علی‌رغم موانع و دشواری‌های متعددی که پیرامون آیت‌ا... بروجردی قرار داشت، حقایق را به گوش آن مرحوم برسانند، اوضاع و شرایطی را که در کشور جریان دارد و نقشه‌های گوناگونی که از سوی رژیم شاه و اربابان خارجی‌اش علیه اسلام و استقلال ایران طرح می‌شود را به ایشان اطلاع دهند و تا آنجا که ممکن است او را از جریان امور آگاه سازند.

آیت‌ا... بروجردی نیز به نظرات و پیشنهادات امام توجه می‌کرد و به ایشان اعتماد و اطمینان ویژه‌ای داشت و در مواقع حساس با امام تماس گرفته و مشورت می‌کرد. حاج‌آقا روح‌ا... (عنوانی که امام در آن زمان در حوزه علمیه به آن معروف بودند) به مثابه نماینده و مشاور سیاسی آیت‌ا... بروجردی، یکی از مورد اعتمادترین علمای حوزه نزد ایشان به‌شمار می‌آمدند. چنانچه بار‌ها از سوی آیت‌ا... بروجردی به‌عنوان نماینده تام‌الاختیار به ماموریت‌های مهمی رفتند ازجمله هنگامی که رژیم قصد برپایی مجلس موسسان و تغییراتی در قانون‌اساسی همچون تفویض اختیار انحلال مجلسین به شاه را داشت، حضرت امام به‌عنوان نماینده آیت‌ا... بروجردی علاوه‌براین‌که با منوچهر اقبال، نخست‌وزیر وقت دیدار نمودند، ماموریت یافتند با شاه ملاقات کرده و نگرانی‌های حوزه علمیه قم را از این تغییرات اعلام کنند. حتی در سفری که آیت‌ا... بروجردی به مشهد داشت، امام را به‌جای خود، مسئول اداره حوزه کردند، درحالی‌که افراد مسن‌تر و معروف‌تری همان زمان در حوزه علمیه قم حضور داشتند.

سندی از ساواک نشان می‌دهد که وقتی خبرنگار مجله ترقی در سال ۱۳۳۱ (دوران صدارت دکتر مصدق) سراغ آیت‌ا... بروجردی می‌رود تا از ایشان درباره کشته‌شدگان تظاهرات همان سال بپرسد، آیت‌ا... بروجردی در پاسخ اظهار می‌دارد که بروید از نماینده رسمی من، آیت‌ا... خمینی سؤال کنید که خبرنگار نشریه یادشده با حضرت امام تماس می‌گیرند. امام ضمن این‌که در آن شرایط و علی‌رغم تاکید آیت‌ا... بروجردی بر کناره‌گیری از مسائل سیاسی، جهت حفظ وحدت حوزه علمیه قم تحت زعامت مرجعیتی واحد، نهایت سعی خود را برای حفظ احترام و روش‌های آیت‌ا... بروجردی مبذول می‌داشتند، اما درعین‌حال به‌دنبال برنامه درازمدت خویش جهت سامان‌یافتن حوزه علمیه قم در سال ۱۳۲۸ با همراهی برخی دیگر از مدرسین حوزه، طرح اصلاح حوزه را با هدف ایجاد نظم و تشکیلات، به آیت‌ا... بروجردی ارائه کردند که به علت مخالفت برخی از اطرافیان ایشان، به انجام نرسید. 

اما سؤال مهم که اغلب در ذهن برخی پرسشگران مطرح می‌شود، آن است که چرا امام‌خمینی (ره) در دوران حیات آیت‌ا... بروجردی، نهضت خود را آغاز نکردند (چنانچه نخستین موضعگیری‌های علنی سیاسی امام علیه رژیم شاه پس از وفات آیت‌ا... بروجردی اعلام می‌شود). چرا علی‌رغم ناسازگاری برخی مواضع سیاسی و اجتماعی امام‌خمینی با آیت‌ا... بروجردی، هیچ‌گاه آن مواضع را آشکار نساختند.

منبع: جام جم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • نزدیکی نگاه به حجاب در اسلام و مسیحیت
  • ضرورت جریان شناسی تحریف تاریخ ایران
  • عکس زیباترین ورزشکار تاریخ در صحرای دوبی + عکس
  • سالروز وفات حضرت عبدالعظیم در تقویم ۱۴۰۳ چه روزی است؟
  • اشراقی: ملاک اندیشه‌های امام، رهبر انقلاب هستند
  • جریان فیلمسازی مشکوک در خدمت صهیونیست‌ها
  • پروژه جعل تاریخ شیعه
  • درس بزرگ کودکان و زنان غزه به تاریخ
  • نشست تحلیل ریشه های دشمنی امویان با حضرت حمزه(س) برگزار می شود
  • روایت تاریخ از کارنامه روحانیت